رنگ خاطره ها

اشک هست بیا من و تو لبخند بزنیم

رنگ خاطره ها

اشک هست بیا من و تو لبخند بزنیم

. . .

.

.

.


تو گل سرخ منی

تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری ؟
نه
از آن پاکتری تو بهاری ؟
نه بهاران از توست
از تو می گیرد وام هر بهار این همه زیبایی را هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو

.

.

.

بارون

همه اینو می دونن
 که بارون
همه چیز و کسمه
 آدمی و بختشه
حالا دیگه وقتشه
که جوجه ها را بشمارم
 چی دارم چی ندارم
بقاله برادرم
می رسونه به سرم
آخر پاییزه
 حسابا لبریزه
 یک و دو !‌ هوشم پرید
یه سیاه و یه سفید
جا جا جا
 شکر خدا

 شب و روزم بسمه


http://www.youtube.com/watch?v=7-Hw0qODeBY&feature=related

وصیت عجیب





وصیت عجیب



قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم.

سلام و خداحاقظ - کسی که هیچ کس نبود
http://www.youtube.com/watch?v=kAp6SewGc7s

هنر گام زمان

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
 دانی که رسیدن هنر گام زمان است

.

.

.

دردا و دریغا که در این بازی خونین
 بازیچه ی ایام دل آدمیان است


....

گله

وحشت از عشق که نه ، ترس ما  فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ، ترس ما خاتمه هاست
ترس بیهوده نداریم ، صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باری پر از هیچ ، که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ماست

جوانی

تلاش زنی برای زیباترشدن »:

چند تار موی سپید

یک فرچه وکمی رنگ

دهن کجی به موریانه پیری

که آهسته جوانیم را می جود

رفتن

رفتن شعر ساده ای نیست

که مرا از یاد ببری و

این شعر تمام شود.

رفتن درست

همان لحظه ای است که تو

عروس جاده می شوی

و این شعر بیوه می ماند.