رنگ خاطره ها

اشک هست بیا من و تو لبخند بزنیم

رنگ خاطره ها

اشک هست بیا من و تو لبخند بزنیم

؟؟

شبیه هیچ شده ای!
چهره ات را به سردی خاک بسپار.

تا کی؟

دویدنِ بی‌پایانِ یکی نقطه بر قوسِ دایره.
تا کی؟
باز باید بیدار شوم، بشنوم، ببینم، باور کنم.
باز باید برای ادامه‌ی بی‌دلیلِ دانایی...
تمرینِ استعاره کنم.
...همه برای رسیدن به همین دایره
از پیِ دایره می‌دوند.
هی نقطه‌ی مجهول!
مرارتِ مسخره!
مضمونِ بی‌دلیل!
تا کی؟

خوشا به حال مردگان

خوشا به حال مردگان؛
کسی دیگر متقاعدشان نمی کند.

...

در درون من ،دیوانه ی آشنایی، زمین زمستان را به امید بهار،شخم می زند

استبداد چهره ام

کار بازرسی اوراق شناسایی را به پلیس ها واگذار کنید و
بگذارید از هویتم بگریزم،گشایشی به من نشان دهید برای رهایی از استبداد
چهره ام

حقیقت ِ من

حقیقت ِ من جایی دور از مرز سیاه و سفید نیست

نترس از هجوم حضورم
چیزی جز تنهایی با من نیست